نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره از همرزم شهید
خاطره ای از همرزم شهید حسن تویال:
توجه فرمایید! فردا رأس ساعت هشت صبح جسد شهید «حسن توپال» از جلو مسجد تشییع می گردد. جهت تشییع جنازه شهید حضور بهم رسانید.یکی از بچه ها با تعجب گفت: حسن چی میگی؛ گفت: دارم خبر شهادتم را اعلام می کنم. درهمین لحظه فرمانده دسته ما گفت: بچه ها برای کمین به سنگر بروید... ادامه این خاطره را از همرزم شهید «حسن تویال» در متن خبر بخوانید.
کد خبر: ۵۲۹۷۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۱

محمدرضا فیض اللهی همرزم شهید"یادگار امیدی"می گوید:ای کاش شجاعت و دلاوری حاج یادگار را از زبان دشمنانش که با او روبه رو می شدند و یا از زبان همرزمان شهیدش شنید. خاطراتی که که من از او به یاد دارم مربوط به سال های جنگ است.وقتی غروب ها با گروه عملیات به سمت کمین های عراق حرکت می کردند و از دیدگان همه ما محو می شدند و بعد قبل از اذان صبح به قرارگاه بر می گشتند و حرکات و صحبت های عراقی ها را بازگو می کردند و همه گروه با هم می خندیدند، هرگز فراموشم نخواهد شد.رهایی خاطره جالب از رها بودن بودن شهید"یادگار امیدی" از قید و بند دنیاست که برای علاقمندان در سایت نوید شاهد ایلام منتشر شد.
کد خبر: ۴۶۹۴۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۵

همرزم شهید "نقدعلی ابراهیمی" می گوید: چند روز آخر که شهید نقدعلی کنارم بود خیلی حرف ها برایم گفت از آرزوهایش گفت، از اینکه به خدمت آمده ام و سواد نوشتن و خواندن را یاد گرفته ام، می گفت خیلی خوشحالم از اینکه به جبهه آمده ام و می توانم قرآن بخوانم. می گفت که دوست دارم شهید شوم و راه امامان را ادامه دهم.
کد خبر: ۴۶۷۱۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۳

خاطره ای از شهید جعفر چناری از زبان همرزم شهید
سر و پدر در یک لحظه انگار همدیگر را نمی شناختند. اما در یک لحظه همدیگر را در آغوش می گرفتند. انگار، چند لحظه دیگر، با هم نیستند.پدر، انگار از صحنه نبرد کربلا برگشته بود و تجربه آنجا را در سینه داشت...
کد خبر: ۴۴۱۱۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۲

خاطره ای از شهید صادق صیدکرمی-راوی همرزم شهید
حدوداً یک شبانه روز در راه بودیم. خبری از غذا نبود با مشکل، مقداری غذا تهیه کردیم. هم خسته و هم گرسنه بودیم. غذا هم خیلی کم بود. صادق غذای سهم خود را تقسیم کرد و به دیگر رزمندگان داد.گفتم: چرا غذا نمی خوری؟ گفت: من نمی خورم، غذا کم است، بگذار دیگر رزمندگان سهم مرا بخورند...
کد خبر: ۴۴۰۹۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۹

خاطره ای از سردار رشید اسلام شهید حجت اله سلیمانی به نقل از همرزم شهید
با حالت بسیار سوزناکی، به درگاه پروردگار دعا می کرد و لحظات را همچنان، با گریه و التماس به درگاه الهی به سر می برد...
کد خبر: ۴۴۰۵۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۴

یادها و خاطره ها
سنگری که ما در آن پناه گرفته بودیم، قبل از عملیات کربلای۱ در تصرف نیروهای دشمن بود و ارتش بعث از آن به عنوان مقر فرماندهی یکی از تیپ هایش استفاده می کرد. بنابراین آن شب، تهاجم دشمن زیاد بود...
کد خبر: ۴۳۷۱۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۲

حتی فیش حقوقی نداشت . گفتم محبت اله چرا نمیری کارای حقوقی رو انجام بدی؟ مگه تو حقوق نمیخوای؟ همیشه بهش می گفتم اما اون جواب می داد اگه خدا بخواد حقوق بگیرم حتماً خودش درست میکنه...
کد خبر: ۴۱۷۱۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۹